از اولين باري كه چيزي تو اين وبلاگ نوشتم خيلي گذشته است. دوست دارم براي همه اونايي كه زماني دوستشون داشتم چيزي بنويسم. براي دوستاي قديميم، همشاگردي هام، اونايي كه بهم چيزي ياد دادن، اونايي كه لچظات خوبي رو باهاشون گذروندم و براي همه عزيزانم. زندگي خيلي سريع ميگذره و اونايي كه مي خوان پا به پاش بدون بعضي اوقات يادشون مي ره چرا زنده هستن.شايد اين جمله كه به نظرتكراري بياد ولي تنها دليلي كه من بعد از مدتها تفكربراي زنده بودن پيدا كردم عشق ورزيدن و دوست داشتنه و لحظات خوبي كه در كنار عزيزانمون مي گذرونيم.
وقتي به خودم فكر مي كنم به اين نتيجه مي رسم كه من با دنيا به اين شكل امروزيش واقعن تطابقي ندارم و شعورم براي درك تكنولوژي فوق مدرن، عصراطلاعات و پست مدرنيته واقعا كم است. هنوز فكر مي كنم اي كاش شانسي براي برقراري عدالت اجتماعي در دنيا وجود داشته باشه و اي كاش همه اين همه سر و صدا ها براي جهاني شدن به بردگي مدرن ملتهاي فقير و ستمديده دنيا منجر نشه. اي كاش رسانه ها در عصر ارتباطات انقدر دروغ تحويل مردم ندن و همه حقايق رو وارونه جلوه ندن و در اين دنياي پرهياهو مردم به جز باسن جنيقر لوپز و بريتني اسپيرز چيز ديگه اي هم براي فكر كردن داشته باشن و اي كاش مردم بتونن از كل زماني كه به پول درآوردن فكر مي كنن نيم ساعت هم به همديگه اختصاص بدن.