پرده و رنگ
پرده و رنگ
 

 
تقديم به دوستاني كه مي انديشند
 
 
   
 
شنبه، خرداد ۰۶، ۱۳۸۵
 
وقتي انسان به مرگ مي انديشد كه چگونه هر لحظه و هر ساعت در كمين انسان است و آماده است كه نقطه پاياني بر تمام تلاشهاي فردي او بگذارد، بي درنگ در پي يافتن چاره اي بر مي آيد. نخستين عكس العمل طبيعي انسان مرگ آگاه محكم كردن پيوندهاي خود با زندگي است كه اين مي تواند با آوردن فرزندي باشد يا با خلق اثري هنري يا اكتشافي علمي كه نام وي را در تاريخ ثبت كند و از نابودي و فراموشيش جلوگيري كند. همچنين مي تواند به مذهب پناه برد يا اعتقاداتي را برگزيند كه به وجود دنياي پس از مرگ صحه مي گذارند. شايد آگاهي از مرگ كه ويژگي انسان است و در ساير حيوانات وجود ندارد منشاء خيل عظيم عقايد بدبينانه بشر راجع به زندگي باشد چرا كه انسان را اسير وضعيتي پوچ و مبهم مي كند. وضعيتي كه در آن نمي داند از كجا امده و مقصد نهايي اش كجاست و همچنين نمي داند با اين فرصت محدود چگونه قادر است تعهدش را در قبال حياتي كه به او داده شده كه شايد هم كاملا اتفاقي و بي هدف بوده باشد، بجا آورد؟ انسان آگاه است كه هيچ گاه قادر نيست مسيري را كه در نظر دارد تا مقصد نهايي طي كند. مي داند كه تلاش هايش ممكن است كاملا به بي راهه رود. مي داند كه چه بسا با رسيدن به هدف احساس كند كه هدفش فاقد معنا و ارزش بوده است و ديگر وقتي براي جبران زمان از دست رفته ندارد.
شايد ريشه اين پوچگرايي و سياه و بي هدف ديدن زندگي خودخواهي بي حد و حصر انسان باشد چرا كه انسان به عنوان حيواني ناطق همانند ساير حيوانات طبيعتا مهم ترين هدفش بقاي فردي است و هر ايده اي كه بخواهد بر مرگ ونابودي او صحه گذارد به مذاقش خوش نمي آيد و شايد دردناكترين تصويري كه به ذهن انسان خطور مي كند تصوير دنيايي است بدون حضور او و حياتي كه بدون او در جريان است.
شايد سنگيني بار اين فكر وقتي قابل تحمل باشد كه انسان بياموزد براي كليت حيات و زندگي ارزش قائل باشد نه فقط براي زندگي فردي خود. چرا كه حيات به خودي خود زيبا و شگفت انگيز است، حيات گياهي و جانوري متنوع و بي نظير با هزاران طرح و رنگ. تلاش هر روزه جانداران براي بقا، سازگار كردن خود با محيط و يادگيري مرحله به مرحله براي حفظ خود و در نهايت حفظ گونه خود. مبارزه بي امان براي بقا كه بي سر و صدا و با فروتني بيش از اندازه توسط ساده ترين جلبكها و تك سلولي ها انجام مي شود بايد به ما انسانهاي به قول خودمان هوشمند بياموزد كه مبارزه براي زيستن و بهتر زيستن چه در بودن ما و چه در نبود ما در نهايت به حيات بارور تر و غني تر نوع بشر و ساير جانداران كره زمين و شايد هم كل عالم منجر خواهد شد. مي توان تنها سياهي هاي روح و جسم بشر را ديد و گفت انسان جنگجو، خودخواه و جاه طلب تنها به سود شخصي خود مي انديشد، جنگ به راه مي اندازد، گازهاي گلخانه اي توليد مي كند، منابع طبيعي را بي رويه مصرف مي كند و به علت مرگ آگاهي مي داند كه هر چه در دوره حيات كوتاه خود از هستي به چنگ آورد غنيمت است. بدين ترتيب آنچه براي آيندگان از خود به جا مي گذارد اهميتي ندارد. ولي اين تنها يك سوي ماجراست. در سوي ديگر خيل عظيم انسانهاي ساده و بي آلايشي مي زيند كه بي سر و صدا مشغول ساختن بناي عظيم تمدن بشري هستند. انسانهايي كه در گوشه و كنار اين دنيا هر يك به اميدي حتي كوچك وبه نظر حقير به كار سازنده اي مشغولند. دانشمندان، متفكران، مبارزان راه آزادي، مادراني كه فرزندان خود را براي ورود به دنياي پر هياهو آماده مي كنند. زحمتكشاني كه چيزي از تلاش هر روزه شان عايدشان نمي شود، مارا تا بدينجا هدايت كرده اند. حال اين به ديدگاه شخصي ما بستگي دارد كه آنچه امروز در اختيار ماست و حاصل تلاش گذشتگان است پوچ و بي ارزش بينگاريم. يا اينكه دست از افسوس خوردن برداريم و ازاشتباهات گذشتگان درس بگيريم و باور داشته باشيم كه ساختن مستلزم خطا كردن است و راهي را كه ما امروز از ادامه دادنش باز مانده ايم چه بسا آيندگان تا به آخر طي خواهند كرد. نمي توان پيش بيني كرد كه آينده حيات بشري به كجا ختم مي شود چه بسا با انفجاري اتمي كره زمين به ويرانه اي بدل شود و چه بسا شهاب سنگي عظيم به كره زمين برخورد كند يا در اثر فعل و انفعالي جوي زندگي حيوان هوشمند كاملا خاتمه يابد. ولي اين احتمالات هيچ كدام نمي تواند تلاشهاي ولو كوچك انسانها را براي حياتي پربار تر و زيبا تر از معنا تهي كند.
Comments:
یاعلی! بعد از دو سال دوباره نوشتی دخترم! بابا تو دیگه کی هستی! ماشالله آن قدر جدی می نویسی که آدم روی‌اش نمی‌شود شوخی کند. بی‌خیال! می‌رویم در وبلاگ شوهرت چیزکی می‌گوییم!ـ
 
اول اینکه بی نهایت خوشحالم که باز می نویسی شکیبا، خیلی زیاد
و بعد، چقدر خوب فکر می کنی، چقدر هنوز قشنگ و از اون مهم تر درست به زندگی نگاه می کنی...راستش رو بخوای من ناخودآگاه یاد فیلم داگویل افتادم موقع خوندن نوشته ات. چراشو دقیقا نمی دونم، اما اون فیلم اثر عمیق و تلخی داشت روم، و اونقدر به نظرم واقعی می اومد نگاهش به انسان که آدم رو فلج می کرد. نگاه نو-محافظه کارانه فون تریه در عین اینکه تایید می کنم خیلی تلخ و نفرت انگیزه، ولی برای من به سختی دور از واقعیت به نظر می رسه... متاسفانه
 
خوشمان آمد... کمیت آپدیت کردن مهم نیست دخترم کیفیتش مهم است که اصولا شما کیفیت نوشته هایتان چیزی بیش از کیفیت عرق آقای فرانک است.
 
شین عزیز
این همه بهایی که به آدمی می دهی زیباست... و خواندنش هم همینطور... راستی پیشنهاد می کنم برای نوشته هات عنوان بگذاری. موفق باشی و امیدوارم که زود به زود بنویسی
 
پس چی شدی دوباره ؟
 
ارسال یک نظر

 

 
 
Archives:

 
  This page is powered by Blogger, the easy way to update your web site.  

Home  
Blogroll Me!