پرده و رنگ
پرده و رنگ
 

 
تقديم به دوستاني كه مي انديشند
 
 
   
 
یکشنبه، بهمن ۲۸، ۱۳۸۶
 
"ننه دلاور" برشت براي افسري كه جهت انجام ماموريتي بدنبال سربازي با فضيلت مي گردد ابراز نگراني ميكند چرا كه در وضعيت عادي وقتي همه چيز سر جاي خود است يك سرباز معمولي بي فضيلت نيز مي تواند از عهده انجام كار برآيد. آيا جامعه قانونمند در حال صلح نياز به انسانهاي با فضيلت و دلاور دارد؟ چند بار در زندگي عادي فرصت از سر گذراندن آزمونهاي دشوار اخلاقي براي انسانها فراهم مي شود؟ آيا اگر در جامعه اي نظام تامين اجتماعي درست كار كند نيازي به بنگاه خيريه است؟ چند درصد انسانها مي توانند مقيد به ارزشهاي اخلاقي باشند حتي اگر يك اسطوره اخلاقي تمام و كمال جهت نسخه برداري پيش رو داشته باشند؟
در تعريف اخلاق شايد بتوان گفت مجموعه دستورالعملهايي جهت زندگي بهتر كه طي قرون و اعصار و از منابع مختلف به ما به ارث رسيده اند و ثابت و غير قابل تغييرند. شايد هم مجموعه دستورالعملهايي كه بر اساس تكامل تاريخي جوامع انساني تغيير مي يابند و متحول مي شوند. ممكن است بتوان اخلاقيات را ابزار كمكي قانون نيز در نظر گرفت چرا كه هر جا سامان دادن جامعه بر اساس قانون مشكل باشد اخلاق به ياري انسانها مي آيد.
بنظر ميرسد نگاه انسانها به اخلاقيات بنوعي منفعت طلبانه باشد. بعنوان مثال برده داري كه تا دو قرن پيش بسيار مرسوم بوده امروز غير اخلاقي و ناپسند شمرده مي شود چرا كه با طرح شدن مباحثي مثل كارآيي، بازده و مشابه آن در سيستم اقتصادي سرمايه داري و افزايش شمار نيروي كار نمي توان به كمك شلاق خيل عظيم برده ها را كنترل كرد و امكان دارد شورش و نارضايتي عمومي آنها در نهايت به فروپاشي نظم موجود منجر شود پس مي توان با دادن امتيازاتي به بردگان و تبديل آنان به كارگر روزمزد نظم اجتماعي موجود را حفظ كرد. بدين ترتيب برده داري به عملي غير اخلاقي بدل مي شود. در مثال ديگري مي توان جامعه اي را تصور كرد كه تك تك افراد آن مجاز به كشتن همديگرند. در اين جامعه ذهن انسانها آكنده از ترس و نگراني است و كسي با آرامش خيال خانه خود را ترك نمي كند پس كشتن مي تواند نظم اجتماعي موجود را مختل كند و بدين ترتيب عملي غير اخلاقي خواهد بود. حال اگر در مقياس بزرگ مشابه آنچه در جنگ عراق اتفاق افتاد سياستمداران بتوانند افكار عمومي را متقاعد كنند كه حكومت يك ديكتاتور نظم زندگي مردم آمريكا را به خطر خواهد انداخت آنگاه به كشتن دادن يك ميليون نفر درجنگ عملي اخلاقي و پسنديده خواهد بود. چنين بحثي در مورد ارزشي چون صداقت نيز برقرار است چون اگر همه افراد جامعه تصميم به دروغگويي بگيرند حتي در جامعه مدرن نيز امكان هيچگونه تبادل اجتماعي وجود ندارد پس دروغگويي غير اخلاقي است و در مقياس بزرگ اگر گزارشي واقعي موجب پديد آمدن آشفتگي اجتماعي، نارضايتي يا شورش شود آنگاه سياستمداران مجاز خواهند بود دروغي بزرگ را از تريبونها به خورد مردم دهند و عمل آنها از نظر بسياري از مردم پسنديده و اخلاقي خواهد بود. ممكن است در جامعه اي كه نتواند براي مادران تنها كار و مسكن فراهم كند و زناني كه فرزند نامشروع دارند مجبور باشند سربار خانواده خود باشند عشق آزاد عملي غير اخلاقي باشد ولي در جامعه مدرن اروپايي اين امر منافاتي با اخلاق نداشته باشد. بنظر مي رسد در هر دوره تاريخي آنچه به پايداري بيشتر جامعه و گذران زندگي گروههاي بيشتري از مردم كمك كرده است اخلاقي در نظر گرفته شده و افراد بر اساس مصلحت اقتصادي يا اجتماعي خود در مورد اخلاقي يا غيراخلاقي بودن رفتارهاي اجتماعي تصميم گرفته اند و در پاره اي موارد گروههاي داراي قدرت سياسي و اقتصادي توانسته اند با كنترل افكار عمومي و رسانه ها بر اساس منافع مستقيم خود اعمالي را اخلاقي يا غير اخلاقي جلوه دهند و افكار عمومي جامعه را با خود هم راي كنند.

برچسب‌ها:

Comments:

مطلب فوق عالی بود ،
برای رزور تورکیش اینجارو ببینید.
https://xn--pgboj2f0xyg.sareeseir.com


 
ارسال یک نظر

 

 
 
Archives:

 
  This page is powered by Blogger, the easy way to update your web site.  

Home  
Blogroll Me!